شبهه ی صفات انسانی که در قرآن به خدا نسبت داده می شود
شبهه ای که درباره ی صفات پروردگار در قرآن ذکر می کنند این است که خدا چگونه می تواند دارای صفاتی انسانی همانند حیله ، غضب ، دوستی و ... باشد؟
پاسخ : «و نَفَختُ فیهِ مِن روحی : و از روح خود در آن دمیدم.» سوره ی مبارکه ی حجر ، آیه ی 29
همه ما انسان ها صفاتی که داریم از خدا اخذ نموده ایم. یعنی هر صفتی که خداوند داراست ذره ای از آن در وجود انسان به دلیل دمیدن روح پاک الهی وجود دارد. به طور مثال خدا رحیم است ، آدم هم می تواند رحیم باشد . خدا رحمن است ، بشر هم می تواند رحمن باشد ولی نه در حدی که خدا رحمن است و می بخشد. زیرا بخشش خدا بی حد و حصر است . تفاوت این است که ما محدود می بخشیم ولی پروردگار عالمیان نا محدود می بخشاید. البته صفاتی در خدا و جود دارد که مختص خود او مانند احدیت (یکتا بودن) و الوهیت (معبود بودن) ، ازلیت و ابدیت (جاودانه بودن) و ...
نکته مهم : گناه و فسقی که در بعضی انسان هاست از سوی شیطان است نه خدا زیرا خداوند پاک منزه است .
«وَ سُبحانَ اللهِ رَبِّ العالَمینَ : و پاک منزه است پرورگار جهانیان.» سوره ی مبارکه ی نمل ، آیه ی 8
دوستان عزیز اگر با این توضیح ، شبهه ی شما برطرف نشد ، لطفاً یک نظر خالی در این مطلب قرار دهید تا تحقیق شده و دلیل های بیشتری آورده شود.
توضیحات کامل تر :
نخست بايد در مورد ماهيت صفات الهي و نيز ماهيت صفات انسان نكاتي را ذكر كنيم.
يك: بين ذات الهي و صفات الهي و نيز بين صفات الهي با يكديگر، مفهوماً تغاير هست، ولي در خارج همگي به وجودي واحد كه همان وجود مطلق غير متناهي است موجودند، چرا كه يگانگي خداوند متعال در ذات و صفات به همين معنا مي باشد. لذا حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ در خطبه اول نهج البلاغه مي فرمايد: «صفات الهي زايد بر ذات او نيست و كسي كه خدا را اين گونه توصيف كند حقيقت او را نشناخته است». اين عينيت صفات الهي با ذات الهي خود نوعي كمال محسوب مي شود چون اتصافِ ذات الهي به صفات، احتياج به امري و رأي خودِ او ندارد لذا اين عدم احتياج، خود نوعي كمال است.
دو:وقتي با دلائل عقلي اثبات مي كنيم كه خداوند متعال علّت تمام پديده هاي هستي است به اين معناست كه وجود حق تعالي، واجب است و وجودش بالذات مي باشد، أزلي و أبدي است و هر صفتي كه حاكي از كمالِ وجودي است به نحو نامحدود و خالي از هر گونه شائبه و نقص و محدوديت و... براي خداوند ثابت است چرا كه همان گونه كه ذات الهي بي حدّ و حصر و بدون هيچ قيد و شرطي است و از هر گونه نقص مبرّاست. صفات الهي نيز چون با ذات الهي عينيت دارند به همين گونه مي باشند.
سه: ماهيت صفات انساني به اين گونه است كه: صفات انسان بالعرض و بالواسطه است يعني از ذات خود انسان سرچشمه نمي گيرد و بايد با تلاش و كوشش آن را كسب كند، مثلاً براي عالم شدن، بايد سال هاي زيادي را براي تحصيل علم صرف كند، درس بخواند، سر كلاس برود، بي خوابي بكشد و... تا پس از سال هاي متمادي تازه در يك رشته اي خاص از علوم توانايي پيدا كند. لذا به علت اين كه وجود انسان محدود به زمان و مكان خاصي است صفاتي كه كسب مي كنند نيز محدود، زوال پذير خطاپذير و توسط آلات و ابزار و... مي باشد. با مشخص شدن ماهيت صفات الهي و صفات انسان به خوبي فرق جمله «خدا عالم است» با جمله «علي عالم است» روشن مي گردد چرا كه منظور از علم الهي حضور تمام موجودات است نزد ذات خداوند متعال.آن هم علمي كه نامحدود و خالي از هر گونه قيد و نقصي است، علم الهي بالذات و بالاستقلال است ولي علم انسان محدود، ناقص خطاپذير و بالعرض است. نتيجه اينكه بين خداوند متعال و انسان صفات مشتركي وجود دارد مثل علم و اراده و حيات و قدرت و ... ولي بايد توجه داشته باشيم كه اين صفات هر چند براي انسان كمال محسوب مي شوند ولي در مقابل صفات الهي عين نقص و محدوديت هستند. اين صفات در انسان حقيقي نيستند و قابل تفكيك از انسان هستند
به قول شاعر: ميان مـاه مـن تـا مـاهِ گردون تفاوت از زمين تا آسمان است
غير از صفات فوق كه با مسامحه ميتوان گفت بين انسان و خدا مشتركند، صفاتي نيز وجود دارند كه فقط و فقط مخصوص ذات الهي است و اتصاف غير او به اين صفات محال است، همچون أحديت، واحديت، أزليت، أبديت، ألوهيت، ربوبيت و... . در مورد صفات الهي در قرآن كريم آيات بسيار زيادي وجود دارد كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم: آيات ۲۲-۲۴ سوره حشر، سوره عنكبوت آيه ۲۰ و سوره توبه آيه ۱۱۵، سوره رعد آيه ۹، سوره ممتحنه آيه ۱۰، سوره يوسف آيه ۶۴، سوره فاتحه آيه ۳، سوره توحيد و بسياري از آيات ديگر كه به علت طولاني شدن مطلب از آن صرف نظر مي كنم.
منبع قسمت توضیحات کامل تر : جنبش نت